«کیانوش: بی‌اغراق، با انصاف»

ساخت وبلاگ

سیدعلی کاشفی خوانساری با نگارش یادداشتی درباره محمود کیانوش می‌گوید در این نوشتار می‌خواهد بدون اغراق و منصفانه به او بپردازد.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در یادداشتی با عنوان «کیانوش: بی‌اغراق، با انصاف» که در  اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:

«با درگذشت محمود کیانوش شبکه‌های اجتماعی  لبریز از یادداشت‌هایی درباره او شد و او که سال‌ها فراموش شده بود به یک‌باره به چهره محبوب رسانه‌ها بدل شد. بیشتر نوشته‌ها رنگ و بوی  تعظیم و افسوس داشت و از او با عناوینی  چون پدر شعر کودک، رودکی شعر کودک، نیمای شعر کودک و ... یاد کرده بودند و برخی نیز این القاب و صفات و نیک‌گویی‌ها را تاب نیاورده به نقد و تعریض روی آورده بودند. ابتدا باید عرض کنم آشنایی مستقیم من با محمود کیانوش بسیار  محدود بود. یک بار در نمایشگاه کتاب تهران او را از نزدیک دیده بودم و ۵ یا ۱۰ دقیقه هم‌صحبت شده بودیم. چند ایمیل هم رد و بدل کرده بودیم. البته آخرین ایمیل‌هایم به دلیلی که برایم روشن نشد، بی‌پاسخ مانده بود. این را از این بابت گفتم که نشان دهم نسبت به او ارادت و علاقه ویژه‌ای و یا از آن سو دشمنی نداشته و ندارم و می‌کوشم در این یادداشت به نحوی منصفانه و با پرهیز از اغراق نکاتی را که چند چهره برجسته شعر کودک پس از فوت او مطرح کردند، بررسی کنم و در پنج نکته پاسخ دهم:

 ۱. بزرگ‌نمایی و اغراق درباره درگذشتگان ویژگی ما ایرانیان و شاید همه مردم جهان باشد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند اذکروا موتاکم بالخیر. اما از اغراق و احساسات گذشته لقب پدر شعر کودک فارسی برای کیانوش صفت دقیقی نیست.  اشعار و نوشته‌های خطاب به کودکان و برای ایشان در آثار فارسی کهن برجای‌مانده از پیش از اسلام هم مسبوق است. صدها بیت شعر فارسی برای کودکان در طول تمدن اسلامی و تاریخ ادبیات فارسی سراغ داریم. ابیات کودکانه در ادبیات عامیانه فراوان است. با رواج صنعت چاپ هم سیداشرف‌الدین حسینی و ایرج میرزا و صبا و یحیی دولت‌آبادی  شعر کودک را در دوره قاجار دنبال کردند و در دوره پهلوی یمینی شریف به عنوان اولین شاعر حرفه‌ای ادبیات کودک به شکلی مستمر و مکرر به شعر کودک پرداخت. پس نه تنها محمود کیانوش بلکه به طریق اولی همه شاعران کودک پس از انقلاب برای دریافت لقب پدر شعر کودک و امثال آن شایسته و محق  نیستند.

2. می‌دانیم کیانوش دوست داشت بیشتر با دیگر کارهایش شناخته شود. او در شعر نو پیشگام و صاحب نظریه و نوآور بود. مجله سخن و دیگر مشغولیات روزنامه‌نگارانه‌اش درخور و نغزند. در فلسفه، ترجمه و عرفان صاحب سبک و جایگاه بود، با چندین نام مستعار مختلف می‌نوشت و ... . در هفت دهه نویسندگی او تنها کمتر از دو دهه به ادبیات کودک اختصاص یافت و باید بگوییم حق داشت که انتظار داشته باشد فقط شاعر کودک تلقی نشود. با این حال حضور او در شعر کودک را نباید اتفاقی و تفننی تلقی کنیم. کارنامه او چه در خلق آثار ماندگار و درخشان برای کودکان و چه در استخراج و طراحی و تدوین نظریه شعر کودک انکارناشدنی، فاخر و ماندگار است. او چندین کتاب شعر، چند کتاب داستان و چندین مقاله درباره ادبیات کودک دارد. کتاب او درباره شعر کودک همچون کتاب مقدس این حوزه هنوز بی‌رقیب و مرجع است. همین‌طور مسئولیت او در مجلات پیک و از همه خاص‌تر، تجربه منحصر به فرد او در ترجمه شعرهای کودک جهان به شعر کودک فارسی نشان‌دهنده جایگاه ویژه او در عرصه ادبیات کودک ایران است. درباره سایر فعالیت‌های او قضاوتی ندارم اما مطمئنم نباید او را با شاعران و نویسندگانی چون نیما، ساعدی، شاملو، فروغ،  کسرایی، بیضایی، مجابی و ... که تنها به تجربیات موردی و تنوع‌طلبانه و قلم‌آزمایی‌های محدود در حوزه ادبیات کودک بسنده کردند،  مقایسه کرد. کیانوش یک چهره حرفه‌ای و تابان تاریخ ادبیات کودک ایران است و از کیفیت، کمیت و استمرار لازم برای یک فرد حرفه‌ای ادبیات کودک برخوردار بوده است.

گرچه نظر هر شاعر و نویسنده‌ای درباره خودش قابل احترام است اما این تصور یا آرزو، به هیچ وجه ملاک قضاوت تاریخ و منتقدان نبوده و نخواهد بود. هانس کریستین اندرسن هم همه عمر کوشید که اثبات کند نویسنده کودکان نیست اما گذر زمان و وجدان عمومی به باور دیگری انجامید. پس باید گفت حتی اگر کیانوش دوست نداشته باشد چهره‌ای تاثیرگذار، حرفه‌ای و پایدار در ادبیات کودک ایران  بوده است و آرزوی او درباره خودش،  مستمسک  مناسبی  برای دیگران در جهت نفی موقعیت ممتاز او در ادبیات کودک و خارج دانستن او از دایره بزرگان این حوزه نخواهد بود.

 ۳. گرچه استمرار و تمرکز در یک حوزه تخصصی، ارزشمند و قابل تقدیر است اما تخصص و علاقه‌های چندگانه نه تنها فی‌نفسه عیب نیست بلکه در جای خود ارجمند و گرانقدر است. پس حضور کیانوش در عرصه‌های شعر سپید و سنتی، نگارش داستان کوتاه و رمان، ویراستاری، ترجمه، نمایشنامه، فلسفه، نقد ادبی، روزنامه‌نگاری، نگارش و سرایش به انگلیسی و ... را به عنوان عیب و نقص او معرفی نکنیم و سعی در پایین کشیدنش از پله‌های بالای نردبان ادبیات کودک و بالا نشستن خودمان نداشته باشیم.

 ۴. گرچه استمرار و پیوستگی در یک عرصه فضیلتی قابل تقدیر است، انحصارگرایی و میدان ندادن به دیگران قطعاً فضیلت نیست. کیانوش اعلام کرده بود که دیگر در شعر کودک حرف و جایگاهی ندارد اما این سخنِ برآمده از تواضع و فروتنی را باید نشانه شجاعت و عدالت او دانست. کسی که میدان را به جوان‌ترها سپرد و پیشرفت‌های آنان را تصدیق  کرد. ما هم باید از خودمان بپرسیم ما که ۳۰ سال یا بیشتر است در این عرصه یکه‌تازیم آیا هنوز حرف تازه‌ای داریم؟ در همه جای دنیا پیشکسوتان در پنجاه‌سالگی و یا شصت‌سالگی از امور اجرایی و مدیریتی دنیای نویسندگی دل می‌کنند و بر پژوهش و آموزش متمرکز می‌شوند. فاصله گرفتن کیانوش از ریاست و مسئولیت نه تنها عیب او و دلیل حرفه‌ای ‌نبودنش نیست، بلکه نشان از روح بزرگ و منصف او دارد.

 ۵. از خودم می‌پرسم نخ تسبیح و نقطه اتصال تالیف‌ها و ترجمه‌ها و مقالات کیانوش چیست. به باور من نوعی نگاه عرفانی برآمده از ادبیات سترگ فارسی مخرج مشترک همه این نوشته‌هاست.  شعرهای کیانوش برای کودکان از نگاهی صوفیانه و اشراقی مشحون است. نوشته‌ها و کتاب‌های اخیر او به زبان انگلیسی هم همه عرفانی و معنوی  است. او در ابتدای کتاب «شعر زبان کودکی انسان» شعر را با کودکی انسان پیوند می‌زند و مذهب، فلسفه و علم را همه برآمده از نگاه کودکانه، اشراقی و وحدت وجودی شاعران می‌داند. شاید حرف اصلی و دغدغه محوری کیانوش معنویت باشد که در لباس‌ها و قالب‌های مختلفی جلوه‌گر شده است. خاطرات او که در بیش از هشتصد صفحه در کتابی با نام «بردار اینها را بنویس آقا» تدوین شده نشانگر سعی و سلوک این روح ناآرام در جست‌وجوی ایمان و امان و سلام زیر سایه معنویت است. 

لزوم تغییر شیوه حضور در نمایشگاه‌های جهانی کتاب/ اولویت‌ها چیست؟...
ما را در سایت لزوم تغییر شیوه حضور در نمایشگاه‌های جهانی کتاب/ اولویت‌ها چیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alikashef بازدید : 137 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:46